در این مطلب از سایت ستارگان رمان ، رمان شیطان را باور کن از سمانه عباسی را آماده کردیم.برای دانلود رمان عاشقانه شیطان را باور کن از سمانه عباسی در ادامه همراه سایت ستارگان رمان باشید.
بخشی از صفحه اول رمان شیطان را باور کن از سمانه عباسی :
بوی تند سیگار به بینیام میزد و صدای خفهی بمِ موزیک سایکوی پشت سرم،روحم را آزار میداد.صدای خندهی مستانهی عاطفه را از پشت سر بین آن همه هیاهو به راحتی میتوانستم تشخیص دهم.خود من هم نمیدانستم دقیقا چه مدت است که دور از میدان رقص،پشت به آنها، زیر تاریک روشن رقص نور،روی کاناپهی قرمز چرمی نشسته بودم و به لیوان نیمهی دستم نگاه میکردم.چندمین جام بود که سر میکشیدم؟حسابش از دستم در رفته بود.اصلا من آنجا چه میکرم؟الان میبایست در آن عمارت سنتی شمشاد نشسته،خانومی میکردم.
غمی عظیم به دلم چنگ زد و بغض خفهی این روزهایم را بیشتر کرد.
جام را بالا بردم و یک نفس مابقی محتویات تیز داخلش را نوشیدم.سرم سنگین بود و چشمانم همه چیز را مه گرفته میدید.انگار با خودم هم لج کرده بودم که برای خدمتکار سینی به دست که از مقابلم رد میشد،دست بالا بردم ،این یعنی لیوانی دیگر .جام را از خدمتکار اتوکشیده گرفتم و خودم را روی کاناپه بالاتر کشیدم.چاک لباس ماکسی سبزم کنار رفت و پاهای سفید کشیدهام بیرون زد. با خود فکر کردم اگر او،اینجا میبود و مرا در این حالت میدید چه میشد؟آنقدر گیج و بیرمق بودم که حتی ذرهای تلاش برای پوشاندن پاهایم هم نکردم.جام را بالا بردم و جرعهای تلخ دیگر درون دهان زهر مانندم ریختم.در این مدت کم یاد گرفته بودم چطور آتش آن تهمت سوزان را خاموش کنم.باید آنقدر میخوردم تا صحنهی التماسم به او و باور نشدنش را فراموش کرد.زهر خندی زدم.مگر میشد فراموشش کرد،کمرنگش کنم.جام را بالا آوردم و اینبار رو به عاطفه که نگران نگاهم میکرد نشان سلامتی دادم و جرعهای دیگر نوشیدم.طناز چشمکی حوالهام کرد و خودش را از بازوی پسری که داشت دستش را سمت پلههای متصل به اتاقهای بالا میکشید،آویزان کرد.امشب قرار بود با که بخوابد؟آرش،رضا،مسعود!چه فرقی میکرد؟باز کفری شدم از سرنوشتی مانند عاطفه که تقدیر برایش رقم زده بود.تقدیر کثیف!
رمان خیلی خوبی بود ممنون از نویسنده
سلام
از قلم خوب و روانی برخوردار هستید وبسیار ارزشمند است که طرح و کارکترهای رمان پرداخت شده است. سعی کنید در ژانرهای دیگر هم با سوژه های بکر وخوب خودتان را محک بزنید.
با درود و دعا
رمان خوبی بود لطفا تعداد رمان هاری سایت را زیاد کنید
بزودی رمان های زیادی روی سایت قرار میگیرد